وسواس فکری، اختلال عصبی رایجی است که مانند وسواس، نخست با دو مشخصهی، تکرار فکرهای وسواسی و اعمال ناشی از اجبار بروز پیدا میکند. افکاری که موجب بروز وسواس فکری میشوند بسیار آزار دهنده بوده و فرد مبتلا را به شدت به خود درگیر میکنند. اگر فرد در این مرحله از بروز علائم وسواس فکری، نتواند آنها را متوقف کند با شدت گرفتن این افکار، به تدریج استرس و اضطراب به فرد هجوم آورده و او را از پای در میآورند و چارهای نمیماند تا برای خلاصی از افکار مزاحم، دست به اعمال غیر ارادی و گاهاٌ برخلاف میل خود بزند.
مدرسهی قرآنی گلهای فاطمیه قصد دارد در مورد این موضوع مهم صحبت کند تا دانشآموزان عزیز و اولیای گرامی بتوانند با تشخیص بهموقع اختلال وسواس فکری از گسترش آسیبهای ناشی از آن جلوگیری کنند تا در روند درس خواندن دانشآموزان مشکلی ایجاد نشود.
حال باید بدانیم که این افکار آزار دهنده شامل چه موضوعاتی میشوند؟
جالب است بدانید که بیشتر این فکرها برای فرد مبتلا، ترس و نگرانی به همراه میآورند و منشاء اصلی برای هر رفتار وسواس گونهای میباشند. ترس از آلودگی یا نگرانی ناشی از خاطرات بد زندگی در گذشته موجب اضطراب و استرس شده و در نتیجه فرد اقدام به تمیز کردن بیش از حد محیط پیرامون خود و یا مراقبتهای آزار دهنده نسبت به اطرافیان خود، میکند. همچنین برخی دانشآموزان با اینکه درس خواندهاند حس میکنند آن را یادنگرفته و مداوم استرس دارند که نکند سر جلسهی امتحان مطالب را فراموش کنند.
برخی از این رفتارها در ابتدا منطقی به نظر میرسند، هر کسی حق دارد درس بخواند یا از عزیزان خود مراقبت کند اما وقتی این درس خواندن و مراقبت از کنترل خارج شود، موجب آزار آن فرد و یا عزیزان او خواهد شد. نام این نوع رفتارها اختلال وسواس فکری است، نه یک رفتار طبیعی.
رفتار اجباری چیست؟
به مجموعه رفتارهایی که فرد مبتلا به وسواس فکری بروز میدهد تا فشار ناشی از هجوم افکار را کاهش دهد، رفتار اجباری گفته میشود. این نوع رفتار معمولاٌ، تا حدودی از کنترل فرد مبتلا خارج بوده و حتی در برخی مواقع او از یادآوری عملی که انجام میدهد عاجز میماند. فرد با انجام این اعمال اجباری، در ذهن خود تصور میکند که مشغول جلوگیری از یک اتفاق ناگوار است برای همین هم هست که رفتارهای اجباری با تکرار همراه میشوند. در بیشتر موارد، میان رفتارهای اجباری و کم شدن آزار ناشی از وسواس فکری ارتباط منطقی برقرار نیست.
به عنوان مثال دانشآموزی که برای امتحان خود کتاب درسی یا جزوهی معلم را دوبار خوانده، حس میکند اگر سه یا چهار بار کتاب و جزوه را از اول بخواند میتواند از کسب نمرهی پایین جلوگیری نماید و در ذهن خود یک ارتباط کاملاٌ منطقی بین تعدد دفعات مطالعه و رسیدن به نمرهی مطلوب برقرار میکند در حالی که در حقیقت چنین ارتباطی هرگز صحت ندارد.
علائم وسواس فکری نگران کننده هستند اما بهتر است بدانید که این نوع اختلال عصبی با استفاده از روشهای مختلف قابل کنترل و درمان است.
وسواس یا هوشیاری؟
فرض کنید پس از سپری کردن یک روز طولانی، خسته از مدرسه برگشته و میخواهید استراحت کنید. ناگهان فکر میکنید که ممکن است درب ورودی خانه را باز گذاشته باشید. مضطرب بلند میشوید و درب را چک میکنید که بسته شده یا نه. هنگامی که از بسته بودن آن اطمینان حاصل کردید، برمیگردید و به استراحت ادامه میدهید، اما این فکر که نکند درب خانه همچنان باز باشد، دست از سر شما برنمیدارد دوباره به سمت درب وروردی میروید و آن را چک میکنید و این عمل ممکن است بارها و بارها تکرار شود.
گاهی چنین رفتارهایی به اشتباه هوشیاری تلقی میشوند. هوشیاری عبارت است از آن چیزهایی که شما تجربه میکنید، مراقب خود هستید و با آگاهی کامل، نه از روی اجبار رفتار میکنید. چک کردن بسته بودن درب خانه طبیعی است. اما وقتی تعداد دفعات آن افزایش مییابد و شما از این امر آگاهی ندارید یا نمیتوانید بر آن غلبه کنید، این رفتار از حوزهی هوشیاری شما خارج و تبدیل به وسواس فکری شده است. همین مثال را به نحوهی درس خواندن خود تعمیم دهید.
نشانههای اصلی ناشی از اختلال وسواس فکری
اگر نشانههای زیر را در خود و یا افراد دیگر مشاهده کردید از آنها دعوت کنید تا اقدامات لازم جهت درمان وسواس فکری را هرچه سریعتر آغاز نمایند.
- اهمیت بیش از حد به پاکیزگی: میکروبها دشمن سلامتی هستند و هرجا که حضور داشته باشند، آنجا آلوده است. اما آیا میکروبها آنقدر سخت جان و مقاوم هستند که نیاز باشد محل استقرار آنها را دهها بار ضدعفونی و تمیز کرد؟ هرگز، این یک رفتار ناشی از وسواس فکری است.
- ترس از بیمار شدن: فرد در اثر یکسری تکانههای عصبی و افکار بی دلیل دائماٌ نگران است که مبادا بیمار شود. اگر از کنار فردی که در حال سیگار کشیدن است عبور کند و بوی سیگار را حس کند، به شدت نگران میشود که مبادا همین بوی سیگار موجب شود او مبتلا به سرطان شود. این افکار تا جایی پیش میروند که فرد از سر اجبار بارها و بارها به پزشک مراجعه میکند.
- اهمیت بیش از حد به تقارن و نظم اشیاء: آیا غیر از این است که ما درجهانی مملو از بینظمی زندگی میکنیم؟ نظم در ابعاد مطلوب و در جهت رسیدن به برخی اهداف در زندگی امری ضروری است اما اگر در نظم بخشیدن به محیط دچار افراط شویم تا حدی که از کارهای دیگرمان باز بمانیم، این رفتار مفید، تبدیل به وسواس فکری شده است.
- جمعآوری لوازم غیرضروری: فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری همیشه نگران است تا نکند وسایل خود را از دست بدهد. دائماٌ به این مسئله فکر میکند که فلان چیز، ممکن است روزی مورد نیاز شود و اگر آن را از دست بدهم بسیار بد خواهد شد.
- شمارش بیش از حد چیزها: یک، دو، سه، چهار ... آه، باید دوباره پولهایم را بشمارم، این روند بارها تکرار میشود و رفته رفته ذهن و جسم فرد مبتلا فرسوده خواهد شد. فرد مبتلا به وسواس فکری، حساسیت زیادی نسبت به شانهی تخم مرغ با 29 عدد تخم مرغ نشان میدهد و ذهن او گاهی به سختی میپذیرد که در این شانه، 29 عدد تخم مرغ وجود دارد، به همین دلیل، به امید سی تایی شدن شانه، بارها و بارها اقدام به شمارش مینماید.
- احساس عدم امنیت: بعضی از افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری، دائماٌ فکر میکنند در خطر هستند. در ذهن آنها همیشه کسی در کمین است تا به آنها آسیب برساند یا اموالشان را بدزدد، گاهی این افکار در مورد اجسام بروز پیدا میکنند و آنچنان شدت مییابند که فرد را از حالت عادی و رسیدگی به امور روزانهی خود باز میدارند.
- حس فراموشی: این مورد در هر فردی ممکن است ایجاد شود اما در افرادی که بهعنوان دانشآموز و دانشجو فعال هستند شیوع بیشتری دارد. وقتی حس میکنید مطالب درسی را فراموش کردهاید و یا مطلبی را جا انداختهاید احتمال درگیری با اختلال وسواس فکری وجود دارد.
برخی نشانههای فرعی اختلال وسواس فکری
- افکار و تصاویر افراطی و غیرعادی در مورد: چاقی، لاغری، قطع عضو و آسیب رسیدن به قسمتهای مختلف بدن.
- عدم عزت نفس و اعتماد به نفس، سرزنش خود نسبت به تصمیمات زمان حال و گذشته.
- اعتقادات مذهبی: در برخی مواقع فكر وسواسى در مورد اعتقادات مذهبی ایجاد میشوند. درگیری بیش از حد ذهن با مضامینی نظیر خیر و شر، بهشت و جهنم و قبول کردن یا رد مذهب، ایجاد شک و غیره از جمله این موارد هستند.
- اعمال و رفتار افراطی و واکنشهای پرخاشگرانه پیرامون مسائل مختلف زندگی.
- نگرانی غیرطبیعی و بی دلیل نسبت به مرگ خود یا عزیزان یا رخ دادن اتفاقات دردناک.
- تکرار جملات، به عنوان مثال حساسیت نسبت به بیان ذکرهای روزانه. فرد فراموش میکند امروز ذکر گفته است یا خیر و همین موجب آزردگی خاطر او میشود، در حالی که بارها ذکر گفته، دوباره با ناراحتی اقدام به ذکر گفتن میکند و این وسواس فکری، رفته رفته شدت یافته و موجب ضربه به اعتقادات شخصی افراد میشود.
- محاسبات پی در پی ذهنی در مورد درآمد و یا هر مسئلهی دیگر.
- نگرانی از بابت آسیب رساندن به خود یا عزیزان خود.
5 علت ایجاد وسواس فکری
- عوامل ژنتیکی که از والدین به فرزندان انتقال پیدا میکنند.
- اختلالات بیولوژیکی و عصبی مانند، عدم تعادل شیمیایی سروتونین در مغز.
- تغییرات اساسی در زندگی و سنگین شدن بار مسئولیت. مانند: فرزندآوری، ازدواج، ورورد به شغل تازه، سرمایهگذاری و غیره.
- عوامل رفتاری، مانند: نظم بیش از حد یا عاداتی نظیر حمام رفتن و غیره.
- تجربیات شخصی، بروز یک حادثه یا از دست دادن یک عزیز، برخورد با مواد شیمیایی، حیوانات و غیره.
رفتار صحیح با افراد مبتلا به وسواس فکری
لطفاٌ توجه داشته باشید که کنترل این علائم از عهدهی شخص مبتلا به وسواس فکری خارج است و او بدون هیچ قصد و نیت خاصی اعمال اجباری را تکرار میکند. پس در صورت مشاهدهی چنین رفتارهایی توسط اطرافیانتان، ابتدا آنها را درک کنید، برخورد صحیح، اولین قدم در درمان وسواس فکری محسوب میشود، اگر مداوم به آنها بگویید که بس کنند یا بیان کنید که رفتارهای آنها شما را خسته کرده، نه تنها هیچ کمکی به روند بهبودی آنان نخواهید کرد بلکه یک حس عذاب وجدان نیز در افراد مبتلا به وسواس فکری ایجاد خواهید کرد که خود منشاء آغاز بسیاری رفتارهای مخرب دیگر خواهد شد.
هر انسانی در طول زندگی ممکن است یکسری افکار آزار دهنده یا رفتارهایی شبیه به وسواس فکری را تجربه کند، اما این به تنهایی دلیل کافی مبنی بر ابتلای فرد به این اختلال نیست. فرد مبتلا به وسواس زمان بسیاری را صرف افکار و اعمال وسواس گونهی خود میکند تا جایی که این اختلال زندگی او را مختل کند. میتوانیم بدون اینکه وسواس فکری داشته باشیم هم به کارهایمان توجه کنیم، هر روز ورزش کنیم، به وضع ظاهری خود رسیدگی نماییم و به اطرافیان خود بسیار ابراز محبت داشته باشیم. پس دقت داشته باشید، هر گِردی، گردو نیست و هر رفتار شبیه به وسواس هم اختلال وسواس نیست.
نتیجهی افکار ناشی از وسواس فکری چیست؟
نکتهی مهم دیگر در مورد وسواس فکری این است که، چنین افکاری هرگز به نتیجه نمیرسند. فردی که در اثر استنشاق بوی سیگار حس میکند سرطان گرفته است، در حقیقت هرگز مبتلا به سرطان نشده اما این تصویر سازی ذهن او آنقدر قدرتمند است که فرد را مجبور میکند به پزشک مراجعه کند. در مورد سایر رفتارهای وسواس گونه نیز این موضوع صادق است. تنها نتیجهای که افراد مبتلا به وسواس فکری میگیرند این است که از روند معمول زندگی باز میمانند.
نتیجهگیری
وسواس فکری، رفتاری پر تکرار از سر اجبار، برای رهایی از فشار ناشی از افکار مزاحم است که با گذشت زمان شدت یافته، فرد مبتلا را از روند زندگی عادی بازمیدارد. بسیار اهمیت دارد که با افراد مبتلا به اختلال وسواس با آرامش رفتار شود و از بیان عبارات تحقیر یا تمسخر آمیز پرهیز شود و آنها را دعوت کرد تا درمان خود را هرچه سریعتر آغاز کند. خوشبختانه وسواس فکری درمان دارد و هرچه زودتر برای درمان آن اقدام شود، احتمال موفقیت درمان نیز به مراتب بیشتر خواهد شد.